ساخت دستگاهی برای احیای بیماران قلبی در یزد

کوچه کوچه دلم پر از غوغاست / هر طرف خیمه عزا برپاست

قدسیان سوگوار و محزونند / همه هستى سیه پوش عزاست

ماه خون و خروش و ماتم شد / ماه خون خدا محرم شد . . .

به اطلاع کلیه دوستان و ابخورگی های عزیز می رساند

تجهیزات نانوایی به آبخورگ منتقل شد

و به زودی راه اندازی می گردد.

بدین وسیله به اطلاع عزیزان بخش دستگردان و عزیزان علاقه مند به سرمایه گذاری می رسانیم سنگ شکن آبخورگ اقدام به فروش سهام خود نموده است 

جهت اطلاع دقیق از شرایط و مدارک لازم جهت ثبت نام با

آقای علی کریمی با شماره تماس  9751 617 0936

تماس حاصل نمایید.

امید است این امر گامی باشد در جهت اعتلا و رونق بخش دستگردان .

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت کاربران عزیز و گل سایت بهار آبخورگ.غلامرضا  علی پور هستم در این پست از سایت بهار آبخورگ قصد دارم عکس هایی از برگزاری نماز عید قربان رو برای شما که در عشق آباد برگزار شده بود رو ارسال کنم امیدوارم که خوشتون اومده باشه و نظر هم حتما فراموش نکنید

 

سلام به همگی دوستان و آبخورگی های عزیز

قسمتی از کوچه های آبخورگ رو آسفالت کردن ولی بودجه تموم شد

و بقیه قست ها موند واسه دوره بعدی ان شا الله

و از شانس ما به ما که رسید وا رسید  همین که آسفالت به پشت در خونه ما رسید 1- قیر گرون شد

2- سوخت ماشین های راهسازی تموم شد

3- پیمانکار بودجش تموم شد 4- خونه ما جزو تحریم ها قرار گرفت 5- .......

نمیدونم شاید دلایل بیشتری هم داشته باشه

شیره آنغوزه

عکس از دوست عزیز آقای صادق کرمی اول

کتول آنغوزه یا همون ظرف جمع آوری شیره و کشته آنغوزه

عکس از دوست عزیز آقای صادق کرمی اول

خبر جدید

سلام به همه دوستان و آبخورگی های عزیز

مسئولین دارند کوچه های آبخورگ رو آسفالت میکنند البته هنوز فقط روز پنج شنبه قیر پاشی کردند و یه غلطک اوردن سر دوراه گذاشتند

نمیدونم باید خوشحال باشیم یا ناراحت، خوشحال که آسفالت میشه و روستا رنگ و روش عوض میشه و ناراحت از نبود کارشناس و اینکه تا زمانی که لوله کشی عوض نشه ممکنه آسفالت کار اشتباهی باشه ،همونطور که بیشتر اوقات در آبخورگ دیدیم لوله ها به دلیل فرسودگی سوراخ میشه واگه الان لوله کشی عوض نشه دوباره مجبورند اسفالتی رو که با این هزینه درست میکنند بشکافند .

دومین مرحله برای انغوزه کول کندن هستش همانطور که در عکس میبینید با چند تیکه سنگ یه خونه کوچیک روی ریشه پوست کنده کماه درست میکنند .

عکس از دوست عزیز آقای صادق کرمی اول

ته کردن کماه : معمولا برای آنغوزه اولین مرحله ته کردن کماه است که بدین منظور زمانی که برگهای کماه سبز است یه تیکه سنگ میذارند روش تا زمانی که برگ ها خشک شد  باد برگ ها رو نبره و محل ریشه گم بشه تا زمانی که مثل الان که توی عکس خوب برگ ها خشک بشه و مرحله بعد کول کندن هستش .

عکس از دوست عزیز آقای صادق کرمی اول

این دوتا گل لاله رو تقدیم میکنم به همه آبخورگی ها و همه دوستان که به وبلاگ بهار آبخورگ سر میزنند

نظر یادت نره

در خونه های قدیمی آبخورگ

عکس از دوستان

نتایج نهایی آرا انتخابات روستای رضویه آبخورگ

منبع:http://www.hoodar.ir/view_news.aspx?news_id=2817,0,3

با سلام و احترام خدمت همه دوستان و آبخورگی های عزیز

از این به بعد اگر مایل باشید میتوانید به ما در بهتر شدن وبلاگ کمک کنید و پست های مورد علاقه خودتون رو در وبلاگ و در اختیار ابخورگی ها و دوستان عزیز قرار دهید.

از لینک زیر وارد سایت شوید

http://bahareabkhorg.loxblog.com/vorod

user name:abkhorgiha@bahareabkhorg

password:bahareabkhorg

و در قسمت ارسال مطلب جدید مطالب خود را وارد کرده .

مطالب شما پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش عموم در خواهد آمد.

اسامی شوراهای آبخورگ

1-آقای مهدی روزیان

2-آقای قاسم جعفری

3-آقای مهر علی علیپور

منبع:http://abkhorgi.loxblog.com/

آبخورگی ها بهش میگن شلوک و عشق آبادی ها میگن سیچ

حتما حداقل یه بار از این گیاه با تخم مرغ خوردین که بسیار خوشمزه است .

بچه که بودیم وقتی میرفتیم کوه واسه جمع کردن شلوک همیشه این بیتو میخوندیم:

شلوک شلت میکنه       از کوه دگلت میکنه

عکس از دوستان

ریش بز .

این گیاه که آبخورگی ها بهش میگن ریش بز گل و ریشش خوردنیه .

عکس رسیده از دوستان .

در کوچه تنگ تنگلویم  خود یار

عکس از محمد محمدیان مقدم

کاریز قبل از سال برفی (سال 86)

کاریز بعد از سال برفی(سال 86)

 عکس های رسیده از دوستان از صفحه abkhorg my love

با سلام خدمت همه دوستان و آبخورگی های عزیز

اسامی افرادی که واسه شورا کاندید شدن.

1- محمود بشارتی فر

2- مهدی روزیان

3- علی اصغر کرمی اول

4-یدالله غلامی

5-قاسم جعفری

6- مهر علی علیپیور

گل قرنه    عکس از علی ذوالفقاری

قرنه داخل چادر  عکس از علیرضا کرمی

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی
****************************
دوستان عزیز سال نو مبارک.
با آرزوی سالی توأم با موفقیت و شادی برای شما و خانواده محترمتان.

تو هوای گرم اوخورگ

تو هوای گرم اوخورگ                                  وسط چله بزرگ

دیدمت با جل یونجه                                    نفسم در نمیاد

قلبمو ضعیفه دختر داره بوم بوم میزنه

اوکیه جلاتو میاره چی میگه بهت چی میخواد      چی می خواددد

موتور هندای اصلم هر چی دارم مال تو

نفسم تویی تو دختر خید یونجم مال تو

میخرم سال دیگه واست یه خر سم طلا

تا ابد جل هات رو میارم پات میمونم والا           پات میمونم والا

قسمت میدم بمون جون ننت جون بابات

قربونت برم جل یونجه رو خودم میارم برات

اگه سیرا رو بخرن واست عروسی میگیرم

وگرنه ماه عسل تو رو مشهد میبرم               تو رو مشهد میبرم

دست دست نکن ننه دخترو داره میپره

پسر همسایه براش شارژ ایرانسل میخره

هر شب خواب میبینم که اونو داره میبره

چون پسره پولداره ،خوشتیپ و کله خره

تو هوای گرم اوخورگ                       وسط چله بزرگ

دیدمت وسط کشمو                          نفسم در نمیاد

وسط کشمونم دختر                  بس هوا گرمه من پختم

قلب مو ضعیفه دختر داره بوم بوم میزنه

اون کیه جل هات رو میاره چی میگه بهت چی میخواد       چی میخواد

عینک دودی اصلم هر چی دارم مال تو

نفسم تویی تو دختر ارث بابات مال مو

میخرم سال دیگه واست ماشین تویوتا

تا ابد به پات میشینم پات میمونم والا           پات میمونم والا

قسمت میدم بمون جون ننت جون بابات

نگو دیرکه بری دعوات میکنند ننه بابات

اگه پولامو بدن واسه یه ویلا میخرم

با ماشین تویوتا تو رو اونجا میبرم                          تو رو اونجا میبرم

میرم و دخیل میبندم هر سال پیر ساغند

که بیام خاستگاریت با دو تا کله قند

دست دست نکن ننه دخترو داره میپره

پسر همسایه براش شارژ ایرانسل میخره

برای بردن جل هات نه خر نه ماشین می خوام

خودم میشم خرتو اینقده ناز نکن برام

دختر ناف اوخورگ تو کشمون تو رو دیدم

یک گوشه چشمتو به صد تا دختر نمیدم.

                                                                      علی کریمی

های ببر ببر ببر ببر

اون یار منه که میروه سر بالا
دسمال به دست و میزنه گرما را
دسمال بخرم سایه کنم صحرا را
گرما نزنه شاخ گل رعنا را


اون یار منه که ازاو بلند می آیه
با اسب سپید و صد تومن می آیه
 با اسب سپید و سر یراغش نقره

یاغی شده و به جنگ من می آیه

اون یار منه سرای نو می سازه
از عشق سرا به ما نمی پردازه
صبری بکنم سرای نو ساخته شوه
راز دلکم دیارکم گفته شوه

از کوچه در امدی و خندو خندو

چشمت با منه و چادرت با دندو

چشمت به منه و چادرت میلرزه

یه بوسه تو به عالمی می ارزه

از کوچه در امدی و سیبم دادی

مانند خودت سرخ و سپیدم دادی

سیبی که تو داده ای هنوزم دارم

در نقره گرفتم و در جیبم دارم

در کوچه تنگ تنگلویم خود یار

عاشق به میون ترکمونم خود یار

در کوچه تنگ تنگلویم خود یار

شخشانه با من کشید و خط با دیوار

شخشانه با من مکش و خط با دیوار

من یار توام تو زنده باشی صد سال

بیا که بریم از این ولایت من وتو

تو دست مرا بگیر و من دامن تو

جایی برویم که هردوبیمار شویم

تو از غم بی کسی و من از غم تو

یک بوسه به چند و دو به چند و سه به چند

یک بوسه عاشقی به از کله قند

هر جا که روی دل تو باشه خرسند

خاطرات آبخورگ

1_ تقریبا اکثرا یادشون هست تا چند سال پیش وقتی عید میشد یه حال و هوای دیگه داشت بیشتر عروس داماد ها هم ترجیح میدادند که عید زندگی مشترکشون رو شروع کنند و ما هم که تو مدرسه های آبخورگ درس میخوندیم واسه عید روز شماری میکردیم واون زمان هم که دیگه یه چندتایی بز و گوسفند داشتیم که همیشه باعث ضد حال میشدند اول صبح باید میرفتیم و بزا رو میرسوندیم به گله که معمولا اون قسمت خالی پشت حسینیه همه بز و گوسفندا رو جمع میکردند و هر روز یک نفر به عنوان چوپان همه گوسفندا رو به چرا میبرد خلاصه ما هم که گوسفندا رو تحویل چوپان گله میدادیم سریع برمیگشتم خونه و به بزغاله ها که نمیشد برن صحرا میرسیدیم و یه کم علف هم واسه اونا میریختیم و میرفتیم توی خونه ولی حالا که فکر میکنم میبینم دیدن طلوع خورشید توی آبخورگ حال و هوای دیگه ای داشت و صدای گنجیشکا روی درختا چه صفایی داشت و بعدشم جای شما خالی یه چایی و صبحونه و سریع آماده میشدیم بریم کشمون یونجه درو کنیم منم سریع فرغون رو بر میداشتم و دوتا اره و یه جل و یه گوکر (هر کی نمیدونه چیه از بزرگترا بپرسه) و با شوق تمام میدویدم برم کشمون که زود برگردم و یه جوری این فرغون رو تو کوچه ها میروندم که انگار شوماخر تو مسابقه داره رانندگی میکنه. بعدشم سریع بارمو می بستم و برمیگشتم خونه و بعد هم لباس میپوشیدم وپول عیدی هامو بر میداشتم و یه چندتایی هم بادام از سر سفره عید کش میرفتم(واسه بادام بازی) و با خونواده میزدیم بیرون که بریم عید دیدنی و بعد از دوتا دید و بازدید و گرفتن عیدی و جمع کردن یه چندتا دیگه بادام از سفره عیدی آشنایان خونواده رو میپیچوندم و میرفتم بادوم بازی اگه یادتون باشه همیشه عید توی کوچه ها هر جایی یه چند نفر جمع بودند و بادام بازی میکردند و فرقی نمیکرد چه سن و سالی داشته باشی از کوچیک تا بزرگ همه بازی میکردند و خیلی خوش میگذشت. ولی الان دیگه مردم با کلاس شدند و بادوم بازی نمیکنند و بچه ها هم تفریحاتشون عوض شده موتور سواری و موبایل و کامپیوتر و ........ . شرمنده دیگه از بادام بازی عکس ندارم که واستون بذارم.

سلام دوستان لطفا ادامه مطالب رو هم ببینید.

لطفا حتما حتما نظر یادتون نره چون من نمیدونم چه تعدادی از آبخورگی های عزیز و دوستان به وبلاگ بهار آبخورگ سر میزنند.   

اگه مایل بودید از آپدیت شدن وبلاگ باخبر بشید بهتره که عضو بشید تا ایمیل براتون ارسال بشه.

مطالب صفحه نخست محدود است(حداکثر 30 عدد) . حتما از آرشیو وبلاگ دیدن فرمایید.

ممنون که به ما سر زدید .

اگه عکس یامطلب جالبی هم داشتین واسم بفرستین. 

ALIK_MINE0786@YAHOO.COM